سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری
سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری

نامه شهید سیِّدمنصوری به پدر و مادرش


بسم الله الرحمن الرحیم

بنام معبود عابدان ، معشوق عاشقان ، مقصود قاصدان ، امید امیدواران ، نجات بخش گناهکاران ، بخشنده گناهان و درود بی کران او بر حضرت محمد صلی الله علیه و خاندان پاک و پاکیزه اش.

سلام علیکم؛ 

حضور پدر و مادر گرامی و عزیزم سلام عرض می نمایم و امیدوارم که انشاء الله خوش و خرم بوده باشید و هیچ گونه نگرانی نداشته باشید. اگر از راه لطف ، احوالاتی از فرزند خود خواسته باشید الحمدالله بد نیستم و به دعاگویی شما مشغولم و هیچ نگرانی ندارم جزء دوری شما .

از شما می خواهم که یک دعا در حق فرزندتان بکنید که خداوند متعال مرا جزء رهروان راه شهیدان قرار دهد انشاء الله و مرا در بستر ممیراند و مرگم در راه خدا باشد که بزرگترین افتخار است برای یک مومن . وقت گرانبهای شما را نمی گیرم و شما را به خداوند متعال می سپارم

فرزندتان سیّدجعفر منصوری – 14/09/1364


زمزمه عشق 2 از سردار گمنام گیلانی

قسمتی از دل نوشته های سردار شهید سیّدجعفرمنصوری

پرودگارا ؛ زمانی که تمام روزهایمان عاشورا است و زمین هایمان کربلا و ماه هایمان محرم و محرابمان قتلگاه  و جبهه هایمان پر از بدن های خونین علی اکبرهای زمانه است و دشمن پست و فرومایه آب را چون تاسوعا و عاشورا بر رویمان می بندد و خانه و کاشانه ما را چون خیمه های حسین علیه السلام در میان شعله های آتش می سوزاند. پرودگارا؛ از تو می خواهم من نخستین کسی از خانواده ام باشم که به کشته شدگان راهت اضافه گردم.


مادرم! مرا بخاطر اینکه فرزندت هستم دوست مدار. مادرم ! دوستم بدار چون فرزند اسلامم و هدفم رهایی و آزاد ساختن اسلام عزیز است. اگر هر روز کاروان سرخ شهداء از کوچه ها و خیابان های شهرمان بگذرد  و تمامی خیابان ها و کوچه هایمان مزین به نام شهیدان شود و پرچم عزا در وجب به وجب میهنمان نصب گردد و نخل غم در سینه مادران کاشته شود ، کافران و دشمنان اسلام بدانند هرگز دست از یاری دین خداوند متعال و حمایت امام عزیزمان بر نخواهیم داشت.