زمزمه عشق 6

^{برگی دیگر از مناجات و دل نوشته های} سردار شهید سیّد جعفر منصوری

• خدایا ! اعتراف می کنم ؛ از اینکه عفت زبانم را به لغات بیهوده  آلوده کردم.
• خدایا ! اعتراف می کنم ؛ از اینکه جایی که حق با من نبود لجباز کردم.
• خدایا ! اعتراف می کنم ؛ از اینکه غیبت دوستم را کردند و من از ته قلب خوشحال بودم.
• خدایا ! اعتراف می کنم ؛از اینکه کسی با من حرف می زد  و من بی اعتنا بودم.
• خدایا ! اعتراف می کنم ؛ ازاینکه حق محبت دیگران را ادا نکردم.
• خدایا ! اعتراف می کنم ؛ از اینکه سعی داشتم کار بدم را در حضور جمعی توجیه کنم با آنکه می دانستم غلط است.
• خدایا ! اعتراف می کنم ؛ از اینکه سخن گفتم بدون اینکه فکر کنم که چه می گویم.

زمزمه عشق 5

برگی دیگر از دست نوشته های سردار شهید سیّد جعفر منصوری:

ای شهیدان ! رنج کدامین فشنگ شما را به گنج حیات ابدی رساند ؟

ای راهپیمایان شهر آفتاب ! در کدامین شام تیره با چشم ستارگان پیوند خوردید؟

ای شهیدان ! در کدامین قبیله عشق مجنون گشتید و سودای کدامین شیرین ، فرهادتان کرد و کدامین بیستون تیشه تان را بر ریشه اش خرید؟

ای شهیدان ! شما در وسعت کدامین هستی زاده شدید که مرگ را این چنین به سخره گرفتید؟

امروز یازدهم آذرماه سالروز ولادت سردار گمنام گیلانی شهید سیّدجعفرمنصوری است.

خداوند متعال همه ما را از رهروان صالحین و شهداء قرار دهد انشاء الله.

یک سبد صلوات و یک سبد حمد و سوره برای شادی روحش هدیه بفرستید.