سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری
سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری

زمزمه عشق 9

برگی دیگر از دست نوشته های سردار شهید سیّدمنصوری 


خدایا ! من آمده ام تا به سوی تو بیایم.  

خدایا ! من تو را طلبیدم و به تو عشق ورزیدم  ، عاشقت گشته ام و با پای خود آمده ام   تا عاشقت را بکشی و خونبهایش گردی! 

آری من توشه سفر را بسته ام . توشه ای که در قلبم و درون وجودم شعله می کشد و پیکرم را می سوزاند . و امّا خدایا ! با پیکری سوخته هم خواهم آمد. این غوغایی است جوشیده از آخرین نغمه های وداع  ، غوغایی برای هجرت ، برای گسستن از هیچ و پیوستن پر شکوه به دوست.  


تاریخی برای دست نوشته ثبت نشده است . لیکن بر حسب مرور دست نوشته های بجا مانده از شهید  ،احتمالاً این دست نوشته مربوط به تاریخ شهادت یکی از همرزمان شهید بنام شهید حسین حجتی به تاریخ 22/12/1363   از شهدای ل8 نجف اشرف و اهل شهرستان نجف آباد که از قرار معلوم   مزار این شهید  بزرگوار در گلزار جنت الشهداء نجف آباد  می باشد. 


زمزمه عشق 8

برگی دیگر از دل نوشته های سردار شهید سیّدجعفرمنصوری 

 

-  خـدایا ! خـدایا! خوبم کن ، تا خوب ترها را بشناسم. 

خـدایا ! ایمانم بده تا ایمان دارها را بشناسم. 

خـدایا ! تقوایم ده تا تقوا داران را بشناسم. 

خـدایا ! شناختم ده تا تو را بهتر بشناسم. 

خـدای من ! برایت می میرم  ، خدایا خودت شاهدی راست می گویم. خدایا ! کاشکی گناه نداشتم و صادقانه در راهت جان می سپردم. الآن که روزها و لحظات آخر عمر را می گذرانم ، می بینم در حقّت خیلی ظلم روا داشته ام. 

- خـدایا ! من می دانم که مستحق آتشم ، مستحق عذابم . ولی خدای من ! اقرار می کنم که تقصیر کارم ، هرچه گناه کردم پرده پوشیدی ، خدای من ! پرده از گناهانم بر ندار . خدایا ! اگر می خواهی مرا بسوزانی ، دستم به جایی بند نیست.خـدایا ! به حق یتیمان شهداء ، به حق اشکهایشان و به حق آه دلشان ازگناهانم در گذر . 


 

سیّدجعفر منصوری - 1364/11/17    شب ِقبل از عملیات والفجر 8 (فتح فاو)