امام هادی علیه السلام                       (پست ثابت)

بسم الله الرحمن الرحیم


بیانیه

به اطلاع میرساند طی توهین بی سابقه به ساحت مقدس حضرت امام علی النقی علیه السلام که توسط مزدور خوک صفت انگلیسی شاهین نجفی صورت گرفته است زمانی که اسم مقدس این امام معصوم را با نامهای نقی و امام نقی در جست و جوگر گوگل سرچ میکنیم همراه با چهره ها و عکسهای زننده ظاهر میشود..

توجه داشته باشید دوستانی که وب دارند پوسترهای زیبا از امام هادی علیه السلام را با برچسب های نقی ,  naghi , امام نقی , imam naghi , امام نقی(ع) ,  
emam naghi  در وب خود قرار دهند تا از ادامه این حرکت زشت جلوگیری شود..

شایان به ذکر است شما می توانید در وبلاگ "عشقم امام هادی علیه اسلام" از تعدادی پوستر امام نقی علیه السلام برای استفاده در وبتان بهرمند شوید..


 این مطلب را گسترش دهید...!


برداشت شده از وبلاگ:"عشقم امام هادی علیه اسلام"

سرآغاز                 (پست ثابت)

سلام.محمدعلی هستم؛مدیر وبلاگ شهیدان.امیدوارم از مطالب موجود استفاده ی لازم را ببرید.اما چند تا خواهش دارم از شما:

1-اگر از آرشیو موضوعی استفاده کنید،بهتر است چون مطالب دیگر پراکنده نیست و در پیدا کردن مطالب موردنظرتان،راحت تر هستید.

2.برای دیدن ویدیو های این وبلاگ در آپارات،اینجا کلیک کنید.

3-خواهش می کنم در نظرسنجی وبلاگ،شرکت کنید وباعث پیشرفت وبلاگ بنده شوید.

4.لطفا بلندگوی دستگاه خود را روشن کنید.

5- لطفا نظر بذارید.

6.این وبلاگ،آمادۀ تبادل لینک با وبلاگ های مذهبی(شهیدان ، دفاع مقدس ، حجاب ، بسیجی ، طرفداران حضرت آقا و ...)می باشد.لطفا در صورت تمایل به تبادل لینک با این وبلاگ،در بخش نظرات همین پست اعلام کنید تا پس از بررسی وبلاگ شما،تبادل لینک را انجام دهیم.

7.برداشت مطالبی از این وبلاگ که نوشتۀ نویسندۀ وبلاگ می باشد،هیچ گونه مانعی ندارد فقط لطف کنید و نام وبلاگ را ذکر بفرمایید.

8.این وبلاگ از امروز(1392/6/25)دارای دو بخش فرهنگی و سیاسی خواهد شد که مطالب مرتبط با این موضوعات،در همین دو قسمت قرار خواهند گرفت.

9.به وبلاگ دیگر بنده هم سر بزنید:نوشته های یک پسر قمی

موفق باشید


تحقیری دیگر

بسم الله الرحمن الرحیم

آقای مطهری! گویا تحقیر مردم با سبد کالا خیلی کافی نبوده که شما بار دیگر مردم را تحقیر می کنید.نمی دانم شما از دماغ فیل افتاده اید یا از سیارۀ مریخ آمده اید که اینطور دربارۀ مردم صحبت می کنید.شما هم از همین مردم هستید.همین مردمی که اینگونه تحقیرشان کردید،اگر به شما رای نمی دادند شما باید می رفتید آن مادۀ سفید رنگ را می سابیدید.

نمی دانم مردم چه گناهی کرده اند که هم باید برچسب های زیبا و مودبانه رییس جمهور (مانند کم سواد،افراطی و...) را بخورند و هم توهین و تحقیر شما را بشنوند؟

شما اول بهتر است بروید از سوییس(که ظاهرا مردم بهتری از مردم ما دارد) یک جارو بخرید که هم درصف جارو نمانید و هم بتوانید افکارتان را کمی جارو کنید.

ضمنا این شعر را هم با آب طلا در جایی بنویسید که همیشه جلوی چشمتان باشد.

پسر کو ندارد نشان از پدر

تو بیگانه خوانش نخوانش پسر

شکنجۀ طاغوت

بسم الله الرحمن الرحیم

هنگام بازدید یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب از شکنجه گاه خود(کمیته مشترک ضد خرابکاری) که با تغییر کاربری به موزه تبدیل شده است،برای اینکه به افراد حاضر شدت و آثار شکنجه های ساواک را نشان دهد،فندکی را از جیبش بیرون آورده و پس از خارج نمودن جوراب خود،شعلۀ فندک را مستقیم کف پای خود گرفت.در حالی که حاضرین منتظر بودند بر اثر داغ شدن پایش عکس العمل نشان دهد، ولی با کمال تعجب مشاهده شد با وجود اینکه مقداری از کف پایش سوخته بود،هیچگونه عکس العملی از خود نشان نداد و در حالی که چهرۀ افراد حاضر خیره شده بود،گفت:

«باور کنید من مرتاض نیستم.آنقدر کابل بر کف پایم زده اند که تمامی عصب های آن از بین رفته است و سالهاست که من گرما و سرما را از این ناحیه حس نمی کنم.»1


1.آرشیو موزۀ عبرت ایران

برداشت شده از کتاب «شکنجه گران می گویند..»...قاسم حسن پور....انتشارات موزۀ عبرت ایران

یاد باد آن روزگاران، یاد باد ...

بسم الله الرحمن الرحیم

یاد باد آن روزگاران که شرق و غرب باهم متحد شدند تا غنچۀ حکومت اسلامی را پرپر کنند و ایران عزیز ما را دوباره تحت سلطۀ خود دربیاورند اما جوان و پیر این مرز بوم،چه مرد و چه زن، با هم متحد شدند و به رهبری امام خمینی(ره) دنیا را وادار به کرنش دربرابر ارادۀ پولادین شان کردند.

یاد باد آن روزگاران که حتی در ساده ترین خوراکی ها و مواد و وسایل ، به خارج از کشور وابسته بودیم ولی با خودمان گفتیم:«آن ها توانستند پس ما هم می توانیم.» و ما هم توانستیم حتی بهتر  و بیشتر از آن ها.

(بقیه در ادامۀ مطلب)


ادامه نوشته

خندۀ پیامبر

بسم الله الرحمن الرحیم

سه روز از تولد محمد صلی الله علیه و آله گذشته بود. پدربزرگش – عبدالمطلب – نزد آمنه آمد تا نوۀ عزیزش را ببیند.وقتی چشم عبدالمطلب به جمال زیبای محمد افتاد، او را گرفت و با مهربانی بوسید و گفت:« خدای را سپاس که تو را – همان طور که وعدۀ آمدنت را داده بود – به ما عطا کرد.از امروز دیگر برایم فرقی نمی کند که بمیرم یا نه.» این را گفت و محمد را به آمنه داد.

محمد در آغوش مادر خوشحال شده بود.مانند کودک یکساله با هوشیاری به اطراف نگاه می کرد و به روی پدربزرگ و مادرش می خندید.

عبدالمطلب به آمنه گفت:« ای آمنه! از فرزندم مراقبت کن که به زودی به مقام بزرگی خواهد رسید.»1

نکته ها:

1.از اینکه عبد المطلب، نوه اش را مهربانانه بوسید و او را نوازش کرد، روشن می شود که عبدالمطلب نیز شخصی خوش اخلاق و مهربان بوده است.

2.سخن وی که گفت:« خدای را سپاس که تو را – همان طور که وعدۀ آمدنت را داده بود – به ما عطا کرد.» دلیل آن است که گذشته از یهود و نصارای ساکن در منطقۀ حجاز که به وسیلۀ بشارت های پیامبرانشان از بعثت پیامبر با خبر بودند، خاندان خود پیامبر نیز از این موضوع خبر داشتند.

3.آگاهی عبدالمطلب از پیامبر شدن نوه اش به قدری بود که به عروش آمنه گفت:« ای آمنه ! از فرزندم  مراقبت کن که به زودی به مقام بزرگی خواهد رسید.»


1.بحار الانوار ، ج 15 ، ص 329

تمامی مطالب این پست از کتاب"تبسم آفتاب"(نویسنده:"غلامرضا حیدری ابهری" و انتشارات دلیل ما) برداشت شده است.

روزی کرم کور

بسم الله الرحمن الرحیم

 روزی حضرت سلیمان علیه السلام بر ساحل دریا نشسته بود.مورچه ای را دید که دانه گندمی را کنار دریا می برد، ناگهان قورباغه ای  سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را باز کرد.آن مورچه وارد دهانش شد و در دریا فرو رفت.

سلیمان علیه السلام شگفت زده به این کار می اندیشید که قورباغه از آب بیرون آمد و دهانش را باز کرد و آن مورچه از دهانش خارج شد؛ اما آن دانۀ گندم با او نبود.

سلیمان علیه السلام او را صدا کرد و از کارش پرسید.

[قورباغه] گفت: ای پیامبر خدا! در این دریا که می بینی صخره ای وجود دارد که داخل آن، کرم کوری زندگی می کند و چون خودش نمی تواند روزی خودش را فراهم کند، خداوند مرا موکل و مامور روزی او قرار داده است و من هم روزی او را برایش می برم.

سلیمان علیه السلام پرسید: آیا از او تسبیح و ستایشی شنیده ای؟

گفت: [کرم] می گوید: ای کسی که روزی مرا در دل این صخره، زیر این دریا فراموش نمی کنی! به لطف و رحمتت بندگان مومنت را فراموش مکن.1

پ.ن: قابل توجه کسایی که میگن خدا ما رو فراموش کرده.


1-ینابیع الحکمه، ص 196-197.

برداشت شده از کتاب "قصه های دلنشین"......کاظم سعید پور........نشر جمال

بی دندان ها به بهشت نمی روند!

بسم الله الرحمن الرحیم

رسول خدا – صلی الله علیه و آله- به پیرزنی که دندان هایش ریخته و دیگر اثری از زیبایی در چهره اش نمانده بود فرمود:« بدان که هرگز پیرزنی که دندان هایش ریخته باشد وارد بهشت نخواهد شد.»

پیرزن از سخن پیامبر ناراحت و غمگین شد و از غصه شروع به گریه کرد.حضرت فرمود:« چرا گریه می کنی؟»

پیرزن گریه کنان گفت:« زیرا دندان های من هم ریخته است، ای رسول خدا.»

پیامبر – صلی الله علیه و آله- تبسمی کرد و فرمود:« لا تدخلین الجنة علی حالک» تو که با این حال وارد بهشت نخواهی شد.(خداوند زنان بهشتی را جوان و سالم به بهشت خواهد برد.)

دل غمگین پیرزن، از کلام رسول الله(ص) غرق نور وسرور شد.


بحارالانوار ، ج16 ، ص 298

برداشت شده از کتاب« تبسم آفتاب»........غلامرضا حیدری ابهری......انتشارات دلیل ما 

غذای حیوانی

بسم الله الرحمن الرحیم

نیمه شب بود و فضایی معنوی بر آن جمع حاکم شده بود.نور سبزی که از محراب می درخشید، حال و هوای دیگری ایجاد کرده بود.هرکس به کاری مشغول بود.یکی سر بر سجده گذاشته بود.دیگری نماز می خواند.آن طرف تر مردی دعا می کرد و لرزش شانه هایش نشان از چشم اشکبارش داشت.

در این بین مرد عربی که تازه وارد مسجد شده بود، دنبال جای خالی می گشت تا بنشیند و اعمال مسجد سهله1 را انجام دهد.کسی چه می دانست، شاید او هم مثل من می خواست امام زمانش را ببیند و با نگاه مهربان او، دردهای نهفته اش را مداوا نماید.

(بقیه در ادامۀ مطلب)

ادامه نوشته

حجت خدا تویی!

بسم الله الرحمن الرحیم

- پدر او را دیده بودی؟

- آری

- کاش ما هم می دیدیم.چگونه بود؟

- بسیار  زیبا همچون ماه!

- چطور شد که موفق به دیدنش شدی؟

- این ماجرا مربوط به سال ها قبل است.

ابوسهیل، نفس عمیقی کشید و گفت:

(بقیه در ادامۀ مطلب)

ادامه نوشته