سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری
سردارگمنام گیلانی

سردارگمنام گیلانی

شهید سیّد جعفر(منصور) منصوری

عید نوروز در فرهنگ اسلامی و آیین ها و اساطیر ایرانی

عید نوروز در فرهنگ اسلامی و آیین ها و اساطیر ایرانی

به قلم مریم مدرس زاده                                                   


1. در فرهنگ اسلامی

با اینکه در قرآن کریم به نوروز و نیز به اعیاد اسلامی اشاره ای نشده است، لیکن بخشی از روایات اسلامی به تجلیل و تکریم از عید اختصاص دارد. این مقاله پس از آنکه نظر قرآن و روایات اسلامی را درباره ( عید ) جویا می گردد به بررسی مجملی از جایگاه ( نوروز) در فرهنگ اسلامی می پردازد.



1- ( عید ) در قرآن کریم :

واژه ( عید ) در قرآن کریم تنها یکبار در آیه 114، سوره مائده آمده است: ( عیسی ابن مریم گفت بارالها! ای پرودگار تو ما از آسمان مائده ایفرست تا این روز برای ما و کسانی که پس از ما آیند روز عید مبارکی گردد و آیت و حجتی از جانب تو برای باشد، که تو بهترین روزی دهندگانی عیسی بن مریم این دعا را آن هنگام که حورایون به او گفته بودند که : ای عیسی ابن مریم، آیا خدای تو می تواند برای ما از آسمان مائده فرستد؟ عیسی در پاسخ آنان می گوید: اگر ایمان آورده اید از خدا بترسید! و هرگز شک در قدرت خدا و یا شک در اجابت دعای پیغمبر خدا نکنید. حواریون گفتند ( ما شک نکرده ایم لیکن ) می خواهیم که از آن مائده آسمانی تناول کنیم تا دل های ما مطمئن شود ( و بر یقین ما بیفزاید ) و تا به راستی عهدهای تو پی بریم و بر آن گواه باشیم . عید خود مصدری است مانند عود به معنای بازگشتن و به همین مناسبت، سالگردها و یادبودها را ( عید ) گویند. البته، این نامگذاری به یادبودهای خوش وتوام با شادمانی اختصاص دارد.
( عید ) روزی است که در آن سود و منفعتی به دست بیاید و در شرع مقدس اسلام، روزهای اضحی و فطر عید نامیده می شوند. که در عید اضحی قربانی، و در عید فطر زکات فطره مطرح است. نیز می توان گفت، عید آن روزی است که در آن نماز ویژه ای برگزار کنند، یا روزی است که مجمعی در آن فراهم آید، و یا آنکه عید روزی است که خلق از ماتم به شادمانی ( عود ) کنند، یا روزی است که زندانیان را از زندان رها کنند، و یا کودکان را از مکتب بیرون فرستند، یا روزی است که تفاوتی میان درویش و توانگر نباشد، یا آنکه ( عید ) روز شریف و ارجمندی می تواند باشد.
از آیه ( مائده ) استفاده می شود که حضرت عیسی و مسیح روز نزول مائده را که سالروز وقوع یک معجره الهی در تاریخ است برای همه انسان ها ( عید ) قرار داده است، تا این روز آیت و حجتی از جانب خداوند برای مردمان در تمامی اعصار بوده باشد و به میمنت این پدیده پر برکت همه ساله شادمانی و خجستگی آن روز تکرار گردد.
از آنجا که ( مائده ) به معنای خوان پر نعمت، تنها دوبار در سوره مائده آمده است، می توان گفت نزول رزق از آسمان به درخواست حضرت عیسی مسیح ( ع ) ویژگی خاصی داشته است که به خاطر آن عنوان ( مائده ) را به خود گرفته است.
راغب اصفهانی می گوید: ( مائده طبق و خوانی است که در آن طعام باشد که هم به آن طبق و هم به طعام مائده گفته می شود.
بنابر این، عید در این آیه اشاره دارد به نزول یک برکت آسمانی در پوشش طبق یا طبق هایی از طعام و خوردنی که می تواند تکرار وبازگشت آن روز نیز همان برکات را به همراه داشته باشد و از این جهت ، آیت و حجتی دیگر از جانب خداوند متعال برای انسان ها و فرصتی دیگر برای ایجاد ارتباط با خدا و ذکر و یاد او در دل ها و زبان ها بوده باشد.


2- عید در روایات اسلامی :

جمعه، فطر، اضحی و غدیر خم مهمترین روزهایی هستند که از آنها در روایات اسلامی با عنوان ( عید ) یاد شده است و هر یک از این روزها اعمال و آداب و مراسم مشترک یا خاص خود را دارند.
مهمترین اعمال وآداب مشترک این اعیاد عبارتند از : غسل کردن و حمام کردن، پوشیدن جامه نیکو، استعمال بوی خوش، خواندن نماز و ادعیه، ضمن آنکه هر یک از آنها اعمال ویژه خود را نیز دارند.
نکته جالب توجه در این اعمال و آداب و ادعیه آن است که غالبا" به نزول فرشتگان و ارواح وارستگان و فرود آمدن برکات آسمانی اشاره می شود. چنانگه تلاوت سوره قدر، به منظور اشاره به قدر و شرف و عظمت این اعیاد، و تاکید بر نزول فرشتگان و ( روح ) از آسمان مانند آن ، نوعا" در نمازهای ویژه این اعیاد مطرح است.
در شب جمعه و ملائکه از آسمان به زیر می آیند با قلم های طلا و صحیفه های نقره، و در پسین پنجشنبه و شب جمعه و روز جمعه تا غروب آفتاب جز صلوات بر محمد ( ص ) و آل او چیز دیگری نمی نویسند.
شب عید اضحی ( قربان ) از لیالی متبرکه است و یکی از آن چهار شبی است که نگاه داشتن احیا در آن شب توصیه شده است چرا که درهای آسمان در این شب باز است.
در روایات آمده است که فضیلت شب عید فطر کمتر از شب قدر، شب نزول قرآن ، ملائکه و روح نیست.
عید غدیر خم نیز از عظیم ترین اعیاد است و نامش در آسمان روز عهد معهود است و آن روزی است که حضرت رسول ( ص ) امیرالمومنین ( ع ) را به خلافت خود برگزید احسان و انفاق در این روز ، چون شب قدر، اجری چندین برابر روزهای دیگر دارد.
گفتنی است که در بعضی از ادعیه مربوط به این اعیاد وسعت رزق از خداوند متعال که خیرالرازقین است در خواست می شود.


3- عید نوروز و آداب آن :

مفاتیح الجنان شیخ قمی روایتی از معلی بن خنیس را درباره نوروز ذکر کرده است که اعمال این روز و دعای مربوط به آن را همراه دارد. بی آنکه اشاره ای به فضیلت این روز کرده باشد. ولی بحارالانوار مجلسی روایات معلی بن خنیس را به تفصیل آورده است. در آن روایات به فضیلت و برتری این روز نسبت به سایر ایام بسیار پرداخته است و یکی از روایات مفصل معلی بن خنیس از نوروز را این گونه تجلیل کرده است: نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی قرار گرفت، روزی است که جبرئیل بر نبی ( ع ) نازل شد، روزی است که رسول اکرم ( ص) علی ( ع ) را بر دوش کشیدتا بت های قریش را از بالای کعبه رمی کند، روزی است که نبی( ع )  به وادی جن رفت و از ایشان بیعت گرفت، روزی است که برای علی ( ع ) ازمدم بیعت گرفت ( غدیر حم ) روزی است که قائم آل محمد ظهور خواهد کرد و روزی است که امام عصر ( عج ) بر دجال پیروز خواهد شد.
و اما روایت خنیس به نقل از امام صادق ( ع ) در مفاتیح الجنان :
فرمود : چون نوروز شود غسل کن و پاکیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوی های خوش خود را معطر گردان پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله های آن فارغ شدی، چهار رکعت نماز بگذار یعنی هر رکعت به یک سلام و در رکعت اول بد از حمد ده مرتبه اناانزلنا و در رکعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایهاالکافرون و در رکعت سوم بعد از حمد ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفق را بخوان و بعد از نماز به سجده شکر برو و این دعا را بخوان
همان طور که مشاهده می شود این روز نیز چون اعیاد اسلامی با غسل کردن، پوشیدن جامه نو و معطر گردیدن به بوی های خوش و روزه داشتن آغاز می شود، ضمن آنکه نمازی مشابه نمازهای سایر اعیاد اسلامی دارد.

 

4- نماز عید نوروز:

نماز عید نوروز مشتمل است بر قرائت سوره حمد و سوره های قدر، کافرون، توحید، فلق و ناس و بسیار شبیه به نمازی است که ضمن آداب و اعمال روز جمعه و همین طور اعمال روز عید غدیر خم وارد شده است.
از آنجا که قرائت سوره قدر در نماز عید نوروز توصیه شده است می توان دریافت که عید نوروز نیز چون دیگر اعیاد اسلامی با نزول برکات و آیات الهی همراه بوده است. تاکید بر قرائت سوره های کافرون ، توحید، معوذتین نیز می تواند اشاره به در خواست دفع انواع شرور و بدی ها داشته باشد.


5- دعای عید نوروز:

دعای مخصوص عید نوروز با درود و صلوات بر رسول اکرم ( ص) وآل او و اوصیا و همه انبیا و رسولان آغاز می شود آن گاه با فرستادن درود بر ارواح و اجساد ایشان ادامه می یابد .
در این دعا آمده است: ( هذا الذی فضله و کرمته و شرفته و عظمت خطره ) این فراز با اندکی جابجایی در کلمات در دعای مخصوص ماه مبارک رمضان، ماه نزول قرآن نیز آمده است.
فراز پایانی دعای مخصوص عید نوروز : ( اللهم .... ما فقدت من شی فلا تفقدنی عونک علیه حتی لا اتکلف مالا احتاج الیه یا ذالجلال و الاکرام ) از آن جهت که در آن سخن از گم شدن و گمشده ها به میان می آید بیش از اندازه قابل توجه است زیرا، چنانکه در گزارش آیین های ایرانی خواهد آمد عید نوروز همان روزی است که حضرت سلیمان ( ع ) انگشتری خویش را پس از مدتی پیدا کرده است.


2- در آیین ها و اساطیر ایرانی :

1-2- جشن :

همتای واژه (عید ) در زبان های ایرانی ( جشن ) یا (یسن) است. از ریشه yazبه معنای ستایش ، نیایش و پرستش ( ایزد) به معنای ستایش شده و نیایش شده نیز از همین ریشه است. ( جشن) واژه ای ایرانی، مذهبی و بسیار کهن است. این واژه که باری گران از معناها سنت های ویژه ایرانی را بر دوش دارد، در اصل عبارت بوده است از برپایی مراسم نیایش و سپاس به مناسبت رخداد یک پیروزی ، یک واقعه اجتماعی یا یک معجره آسمانی که سودی برای اجتماع داشته باشد. مردم به هنگام برپایی بزرگداشت گرد هم جمع می آمدند و خدای را با مراسم ویژه مذهبی نیایش می کردند، و این نیایش و سپاس همه ساله به عنوان قدرشناسیاز موهبتی که از سوی خداوند ارزانی شده بود تکرار می گردید. این مراسم با رقص های مذهبی و سرود و موسیقی نیز همراه بوده است. در ایران باستان و پیش از ظهور زردشت همواره مراسم قربانی پس از مراسم نیایش و ستایش انجام می پذیرفت. آن چنان توده هایی از آتش برپا می داشتند و در کنار آن صدها و هزارها اسب و گاو و گوسفند قربانی می کردند. آن گاه سهمی از قربانی به آتش داده می شد و باقیمانده آن میان مستمندان و نیایشگران پخش می گردید. و با همین گوشت قربانی سور و مهمانی برگزار می شد.
یک پدیده کیهانی مانند واقع شدن خورشید در نقطه های اعتدال ربیعی یا خریفی یا انقلاب صیفی و شتوی می توانست انگیزه ای برای برگزاری جشن باشد. همین جشن ها در دوره های مختلف زندگانی اقوام ایرانی، آغاز سال را اعلام می کردند. چنانکه جشن های نوروزی، جشن مهرگان، جشن شب چله تابستان و شب چله زمستان از این قبیل است.
تعداد دیگری از جشن ها برای نیایش امشاسپندان وایزدان برپا می شد، از آن روزی که این ایزدان نگاهبان روزهای ماه و ماه های سال بودند و هرگاه که نام روز با نام ماه برابر می افتاد به آن مناسبت جشنی برپا می شد.


2-2- جشن نوروز

این جشن از کهن ترین جشن های ایرانی است که پژوهشگران بنیاد آن را هند و ایرانی ندانسته اند، بلکه با قید احتمال آن را به اقوام بومی نجد ایران پیش از مهاجرت و آریاییان، منسوب می دانند. همچنین دو جشن مهرگان و نوروز از طریق سومریان به بین النهرین راه یافته و در آنجا دو جشن ( ازدواج مقدس) و ( اکیتو ) را پدید آورده که بعدها در بین النهرین این هر دو جشن به صورت جشنی واحد در آغاز سال نو برگزار گردیده ولی در نجد ایران همچنان تا دوره اسلامی به صورت دو جشن مستقل بر قرار مانده است.
بنابر این سه جشن نوروز مهرگان و سده بیشتر در زمره اعیاد ملی ایرانی قرار می گیرند تا جشن های مذهبی گفتنی است که در گاهان و اوستا از این سه جشن یادی نشده است.


3-2- نوروز کوچک و نوروز بزرگ

عنوان نوروز در فرهنگ ایرانی به دو روز تعلق داشته است. یکی روز اول فروردین، که خورشید به برج حمل می رسد و به آن نوروز  کوچک یا ( عامه ) می گویند و دیگری نوروز بزرگ یا ( نوروز خاصه) است که روز خرداد از ماه فروردین است.
گفته اند : نوروز سالروز آفرینش جهان و انسان است و نوروز بزرگ روزی است که در آن جمشید بر تخت نشست و خاصان را طلبید و رسم های نیکو گذاشت، و گفت خدای تعالی شما را خلق کرده است. باید که به آب های پاکیزه تن را بشویید و غسل کنید و به سجده و شکر خدا مشغول باشید و هر سال در این روز به همین دستور عمل نمایید.


4-2- نوروز و فروشی ها:

ماه فروردین به فروهرها و یا فروشی ها تعلق دارد. جشن نوروز نیز نمادی از سالگرد بیداری طبیعت از خواب زمستانی است که به رستاخیز و حیات منتهی می شود. ( فروهر ) یکی از نیروهای غیر مادی در وجود انسان است و نوعی همزاد آدمیان که پیش از آفرینش مادی مردمان در جهان مینوی به وجود می اید و پس از مرگ آدمیان نیز دوباره به جای نخستین خویش باز می گردد و از پادافراهایی که روان انسان ها به مناسبت گناهان باید متحمل شود به دور است. در عقاید باستانی تر، ایرانیان تنها قهرمانان را دارای فروهر می دانستند، اما بعدها پرهیزگاران نیز از این موهبت بهره مند می شوند. آنان سالی یکبار برای دیدار بازماندگانشان به خانه های خویش فرود می آیند و ورود آنان برکت را به همراه خواهد داشت، آن زمان که خانه را پاکیزه و درخشنده ببینند. ولی چنانچه آن را آشفته در هم و پاکیزه نشده بیابند برکت برای آن نخواسته آن را رها می کنند. حضور فروهرها از طلیعه فرودین و نوروز آغاز و تا دهم فروردین و به روایتی تا نوزدهم آن ادامه می یابد از این جهت مراسم آتش افروزی بر بالای بام ها انجام می پذیرفته است تا راه خانه ها را به فروهرها نشان دهند.
به گفته بعضی از محققان تا به امروز نیز اعتقاد به بازگشت ارواح نیاکان در ایام نوروز وجود دارد. چنانکه اعتقاد به آزادی مردگان در شب های جمعه و بازگشت ارواح آنان به خانه های خود می تواند چنین بنیادی داشته باشد.


5-2- پیوند نوروز با آب:

نوروز بزرگ ، روز خرداد از ماه فروردین است و خرداد ایزد موکل بر آب در جهان مادی است در بندهش چنین آمده است:
همه نیکی ها چون از ابرکران ( عالم اعلی ) به گیتی آید، به خرداد روز آید. باشد که همه روز آید، اما آن روز بیش آید. پیداست اگر آن روز بر تن جامه ای نیکو بدارند. و بوی خوش بویند و مروای نیک ( تفال ) کنند و... آن سال نیکویی بدیشان رسد و بدی را از ایشان دور می سازد.
از آنجا که نوروز در آغاز فصل بارش باران های بهاری قرار دارد می توان ردپای اردویسور اناهید را نیز در آن یافت. ( اردویسور اناهید ) الهه آب است. اوس که به فرمان اورمزد از آسمان باران، برف و تگرگ را فرو می باراند. بندهش او را ( مادر آب ها ) توصیف می کند که پاکیزه نگاه داشتن تخمه مردان، چون از خون پالوده شود و نیز زنان، چون بزایند و دیگر آبستن شوند از خویشکاری های اوست.
و نیز گفته اند : سبب اینکه ایرانیان در نوروز غسل می کنند آن است که این روز به الهه آب تعلق دارد. از این رو، مردم در این روز هنگام سپیده دم از خواب بر می خیزند و با آب قنات و حوض خود را می شویند و گاهی نیز آب جاری بر خود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند. و در این روز مردم به یکدیگر آب می پاشند و درباره سبب این کار برخی گفته اند علت آن است که در کشور ایران دیرگاهی باران نبارید و سپس ناگهان سخت ببارید و مردم به آن باران تبرک جستند واز آن آب به یکدیگر پاشیدند و این کار همچنان در ایران مرسوم بماند.


6-2- نوروز پیروز:

نوروز همچنین نمادی است از پیروزی نیکی بر بدی. از همین رو آیین نیایش رپیثون در نوروز برگزار می شود. ( رپیثون ) سرور گرمای نیمروز  و ماه های تابستان است. با یورش دیو زمستان به زمین رپیثون به زیر زمین فرو می رود تا با گرم نگاهداشتن آب های زیرزمینی، گیاهان و ریشه درختان را از مرگ نجات بخشد. بازگشت سالانه او در بهار نمادی است از پیروزی نهایی خیر بر شر، به همین مناسبت جشن و نیایشی ویژه در مراسم نوروزی به ایزد مذکور تعلق داشته است.
یکی از نوشته های پهلوی به نام ( ماه فروردین روز خرداد ) این معنا، پیروزی نیکی بر بدی، را بسیار یادآور می شود. در این متن، این روز، روزی است که تهمورث اهریمن دروند ( گناهکار ) را سی سال به باره کرد، منوچهر به خونخواهی ایرج بیرون آمد و سلم و تور را هلاک کرد، سام نریمان بر سناوذک دیو پیروز شد، کیخسرو به خونخواهی پدر خویش، سیاووش، افراسیاب را هلاک کرد، منوچهر و آرش زمین را از افراسیاب باز ستاندند، و بالاخره در ماه فروردین، روز خرداد، اورمزد فرمان رستاخیز دهد و جهان را بی مرگ و بی زرمان ( بی پیری) و بی پتیاره ( بی عیب و نا آلوده ) کند. آن زمان است که اهریمن با دیوان و دروجان ... همگی ناکار گردند.


7-2- نوروز روز دین و روز پادشاهی :

درماه فروردین، روز خرداد، فریدون جهان را تقسیم کرد. روم را به سلم، ترکستان را به تور و ایرانشهر را به ایرج داد، کیخسرو و سیاووشان را به لهراسب سپرد، زردشت دین مزدیسنان را از اورمزد پذیرفت و کی گشتاسپ شاه دین را از زردشت و در این روز پشوتن رواج دین خواهد کرد.
و نیز روایت شده است که کوروش پس از پیروزی بر بابل پسر خود کموجیه را در جشن نوروز ( گموک بابلی ) به عنوان پادشاه بین النهرین معرفی کرد.


8-2- نوروز و سلیمان

در روایات ایرانی آمده است که چون سلیمان بن داوود انگشتر خویش را گم کرد سلطنت از دست او بیرون رفت. اما پس از چهل روز بار دیگر انگشتر خود را باز یافت و پادشاهی و فرماندهی به او بازگشت و مرغان به دور او گرد آمدند، و ایرانیان گفتند: نوروز آمد.
9-2- نوروز و خوان هفت سین:
از مهمترین آیین های نوروزی گستردن خوان نوروزی است که مشهورترین آن ( سفره هفت سین ) است. این سفره تا پایان جشن نوروز گسترده می ماند.
این خوان مجموعه ای است متنوع از آنچه که در زندگی به آن احتیاج است. البته محدود کردن آن به هفت چیزی که با حرف ( سین ) آغاز می شود اصالتی ندارد. همچنین این خوان می تواند به نوعی بیانگر پذیرایی از فروهرها باشد که از روز اول فروردین به خانه های خویش وارد می شوند.
عدد هفت از اعداد مقدس نزد ایرانیان است که با هفت امشاسپند ( برابر هفت ملک مقرب در آیین های سامی ) ارتباط دارد.
گویند: ( سین ) شکل کوتاه شده ( سینی ) است که همان خوان مسین است. و در نوروز هفت خوان را برای هفت امشاسپند می آراسته اند. یا آنکه برای برکت و شگون در هفت سینی دانه هایی را که برکت به سفره می آورد می رویاندند و آن گاه در خوان نوروزی قرار می دادند.


کتابنامه:
قران کریم باترجمه مهدی الهی قمشه ای سازمان تبیغات اسلامی تهران 1362 ش
1- آثار الباقیه ترجمه اکبر دانا سرشت کتابنامه خیام تهران 1337 ش
2- ایران کوده 16 ماه فروردین روز خرداد م مقدم انجمن ارانویچ چاپ سوم بی تا
3- آیین های نوروزی ، مرتضی هنری، انتشارات فرهنگ و هنر ، 1353 ش.
4- بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، مکتبه الاسلامیه، ج 59 تهران 1358  ق
5- بندهش، مهرداد بهار، توس، تهران، 1369 ش
6- پژوهشی در اساطیر ایران، ژاله آموزگار، سمت، تهران 1374 ش
7- تاریخ اساطیری ایران ، ژاله آموزگار سمت تهران، 1347 ش
8- تفسیر شیخ ابوالفتوح رازی، با تصحیح علی اکبر غفاری ، کتابفروشی اسلامیه ، تهران 1398 ق
9- تفسیر نمونه ، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، دارالکتب الاسلامیه، ج 26 ، تهران 1366 ش
10- جشن های ایرانی بهرام فره وشی، تماشا، شماره 96 سال دوم 1351 ش، ص 5.
11- لغت نامه دهخدا ، موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران ، تهران 1377 ش
12- مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمی ، با ترجمه موسوی دامغانی، سازمان انتشارات کیهان ، تهران ، 1376 ش.
13- المنجد،ترجمه محمد  بندر ریگی، انتشارات ایران ، تهران 1374 ش.
14- المعجم المفرس لالفاظ احادیث بحار الانوار، اشراف، علیرضا برازش، موسسه الطباعه و انشر و زاره الثقاقه و الارشاد اسلامی ، ج 26 ، تهران 1373 ش.
15- المعجم المفرس لالفاظ القرآن الکریم، محمد فواد عبدالباقی، دارالحدیث قاهره 1988 م
16- الیمزان فی تفسیر  القران الکریم علامه سید محمد حسین طباطبایی با ترجمه محمد باقر موسوی همدانی کتابفروشی اسلامیه ، ج 12، تهران 1344 ش.
17- نوروز ، ژاله آموزگار، کلک شماره 31 ، 1370 ش صص

منبع: قرارگاه فرهنگی هدنا به نقل از سایت جامع فرهنگی شهید آوینی


ویژگی های حضرت فاطمه زهراء(س)درقرآن کریم

ویژگی های حضرت فاطمه زهراء(س)درقرآن کرم

ابن عباس می گوید: از رسول خدا(ص) درباره کلماتی که حضرت آدم از پروردگار خویش دریافت کرد و با آن کلمات توبه کرد، پرسیدم. فرمود: «از خدا خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) توبه اش را بپذیرد.


برای مشاهده پوستر در سایز اصلی اینجا کلیک کنید.


قرآن مجید که کلام راستین خداست و در نهایت اتقان و درستی قرار دارد، بی هیچ شک و شائبه ای بازگوکننده حقایقی است که ذهن بشری از نیل به بسیاری از آنها، عاجز و ناتوان است. فاطمه زهرا(ع) حقیقتی بی مانند دارد که جز در سایه سار قرآن و کلام معصومان نمی توان بدان دست یافت. بدین لحاظ، در این مجال به بررسی برخی از آیات قرآن و بیان پاره ای از این حقایق می پردازیم.

 ۱.خانه فاطمه(ع) جلوه گاه نور هدایت الهی

 قرآن کریم، خداوند را نور آسمان ها و زمین می خواند و تصریح می کند که او هر فردی را که بخواهد، به نور خویش هدایت می کند. در ادامه می فرماید: «[این نور هدایت] در خانه هایی است که خداوند اذن فرموده است رفعت بیابند؛ خانه هایی که نام خدا در آنها ذکر می شود و مردانی که تجارت و معامله، آنان را از یاد الهی غافل نمی کند و می ترسند از روزی که در آن، دل ها و چشم ها زیر و رو می شود، صبح و شام در آنها، تسبیح او می گویند.»(۱) هنگامی که پیامبر خدا (ص) آیات مذکور را تلاوت کرد، یکی از اطرافیان حضرت پرسید: یا رسول الله! این خانه ها کدام خانه هایند؟ فرمود: «خانه های انبیا». ابوبکر برخاست و گفت: یا رسول الله! آیا خانه فاطمه و علی از مصادیق این آیه است؟ پاسخ شنید: «آری، از برترین مصادیق آن است.»(۲)

 ۲. مشکات الهی

 قرآن برای تبیین و معرفی نور خداوند، مثالی ذکر می کند: «مثل نور خداوند، مثل چراغدانی است که درون آن، چراغی گذارده باشند...»(۳). راوی می گوید: از امام (ع) درباره این کلام الهی پرسیدم. فرمود: «آن چراغدان، فاطمه(ع) است و آن چراغ، امام حسن (ع) و آن زجاجه (فانوس یا حباب شفاف)، امام حسین (ع) است.»(۴) این بیان در حقیقت اشاره به جایگاه والا و متعالی فاطمه (ع) و فرزندانش در عالم تکوین و هدایت بشر دارد.

۳. ستاره فروزان

امام(ع)، ذیل این آیه قرآن که می فرماید: «ستاره ای درخشنده چون مروارید» (۵)، فرمود: «فاطمه ستاره درخشان و فروزانی از میان جمله زنان عالم است.»(۶)

۴. انسان بزرگ الهی

امام باقر(ع) درباره آیه «همانا آن از مسائل مهم است(و) هشدار و انذاری است برای همه انسان ها» (۷) فرمود: «یعنی فاطمه» (۸). واژه «کُبَر» جمع «کبری» و تأنیث اکبر است. بنابراین، آیه مذکور چنین معنا می شود: «فاطمه زهرا(ع) یکی از بزرگان است» (۹). در بیانی کوتاه می توان گفت: این تفسیر، عظمت معنوی آن بانوی بزرگوار اسلام را بازگو می کند که در اثر آراسته شدن وی به سجایا و کمالات الهی برایش حاصل گشته است.

۵. دریای فضیلت

ذیل این آیه که می فرماید: «(خداوند) دو دریا را در کنار یکدیگر قرار داد؛ در حالی که با هم تماس دارند. در میان آن دو، برزخی است که یکی بر دیگری غلبه نمی کند.»(۱۰)، از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود: «علی و فاطمه، آن دو بحر عمیقی اند که هیچ یک را بر دیگری برتری نیست. بین آن دو، واسطه ای است که همان رسول خداست و محصول این بحر عمیق، لؤلؤ و مرجان است که آن دو، حسن و حسین هستند.»(۱۱) ثعلبی در تفسیر خود، از سفیان ثوری نقل می کند: «مرج البحرین یلتقیان» یعنی فاطمه و علی و منظور از «یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان» حسن و حسین و مراد از «بینهما برزخ» رسول خداست.»(۱۲) ابوسعید خدری نیز آیات یاد شده را همین سان تبیین و تفسیر می کند. (۱۳)

۶. کوثر رسول الله(ص)

حضرت خدیجه برای پیامبر(ص) فرزند پسری به دنیا آورده بود که عبدالله نام گرفت، اما پس از مدتی از دنیا رفت. روزی از روزها، یکی از سران مشرکان به نام عاص بن وائل، پیامبر(ص) را هنگام خروج از مسجدالحرام ملاقات کرد و با وی به گفتگو پرداخت. گروهی از سران قریش که این گفتگو را دیده بودند به محض ورود عاص بن وائل به مسجد از او پرسیدند: با چه کسی گفتگو می کردی؟ گفت: با آن «ابتر» (۱۴)! خداوند در حمایت از پیامبر(ص) خویش، سوره کوثر را نازل کرد و فرمود: «(ای پیامبر(ص))! ما به تو کوثر(خیر و برکت فراوان) عطا کردیم. پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن و بدان که دشمن تو قطعاً بریده نسل و دم بریده خواهد بود.»(۱۵)

 مفسران کلام الهی، «کوثر» را خیر و برکت بسیار معنا کرده و گفته اند: «مقصود از آن، فراوانی نسل و ذریه پیامبر(ص) است و این معنا از طریق فرزندان فاطمه(ع) محقق شده است؛ به گونه ای که عدد ذریه او از شمارش خارج است و این روند تا روز قیامت تداوم دارد.»(۱۶). بسیاری از بزرگان علمای شیعه، وجود مبارک فاطمه زهرا(س) را روشن ترین مصداق کوثر قلمداد کرده اند؛ زیرا شأن نزول آیه، بیانگر این است که بت پرستان مکه، پیامبر(ص) را متهم به مقطوع النسل بودن می کردند و قرآن ضمن نفی گفتار آنان، به پیامبر(ص) می فرماید: «ما به تو کوثر عطا کردیم.» از این تعبیر چنین برداشت می شود که این خیر کثیر(کوثر)، همان فاطمه زهرا (ع) است. (۱۷)

 ۷. شاخه ای از شجره الهی

خدای متعال کلمه طیبه را به شجره طیبه ای مانند می کند و می فرماید: «آیا ندیدی که خداوند چه سان مثل زده؟ کلمه طیبه(سخن و ایمان پاک) همانند درختی پاک است که ریشه اش ثابت و شاخه اش در آسمان است.»(۱۸) یکی از یاران امام باقر(ع) نقل می کند: خدمت آن حضرت رسیدم و درباره آیه یاد شده پرسیدم. حضرت (ع) پاسخ داد: «آن درخت(شجره طیبه)، محمد مصطفی (ص) است. تنه آن درخت، امیرمؤمنان علی(ع)، میوه آن، امام حسن و امام حسین(ع)، شاخه اصلی آن فاطمه(ع) است و شاخه های کوچک آن، ائمه اطهار از فرزندان فاطمه(ع)، و برگ های این درخت، شیعیان و دوستداران ما اهل بیت اند.»(۱۹)

۸. حقیقت شب قدر

امام صادق(ع) درباره آیات نخستین سوره قدر(۲۰) فرمود: «لیله(مقصود حقیقی از آن شب)، فاطمه است و قدر، خداوند است. بنابراین هرکس فاطمه را آن سان که حق معرفت اوست، بشناسد، شب قدر را درک کرده است و حقیقت این است که فاطمه (ع) فاطمه نامیده شد، چون خلایق از شناختش ناتوان گشتند. (۲۱)

۹. فاطمه(ع)، صراط مستقیم الهی

حداقل ده مرتبه در نمازهای شبانه روز، از خدای بزرگ می خواهیم که ما را به «صراط مستقیم» هدایت و راهنمایی کند. پیامبر(ص) عظیم الشأن اسلام در تفسیر صراط مستقیم می فرماید: «همانا خداوند، علی(ع) و همسرش و فرزندانش را حجت خویش بر خلق خود قرار داده است و آنها دروازه های علم در امت من اند. هرکه به سوی آنان رهنمون شود، به صراط مستقیم هدایت گشته است.»(۲۲)

 ۱۰. ایمان به فاطمه(ع)، شرط هدایت

 امام باقر(ع) در تفسیر آیه ۱۳۶ و ۱۳۷ سوره بقره می فرماید: «از آیه «آمنا بالله و ما انزل الینا»، علی، حسن، حسین و فاطمه اراده گشته و این حکم، بر امامان پس از ایشان نیز جاری است» و نیز فرمود: «فان آمنوا» یعنی: مردم. «بمثل ما آمنتم به» یعنی: به علی، فاطمه، حسن، حسین (ع) و ائمه پس از آنان. «فقد اهتدوا و ان تولوا فانما هم فی شقاق» (۲۳).

 ۱۱. پذیرش توبه با توسل به فاطمه(ع)

 قرآن کریم می فرماید: وقتی حضرت آدم(ع) و همسرش حوا(ع) به رغم نهی الهی، از میوه درخت ممنوعه تناول کردند، به سبب تخلف از دستور الهی از بهشت اخراج شدند و به زمین هبوط کردند. «سپس آدم از سوی پروردگارش کلماتی دریافت کرد(و با آن کلمات توبه کرد) و به درستی که خداوند، توبه پذیر و مهربان است.»(۲۴) ابن عباس می گوید: از رسول خدا(ص) درباره کلماتی که حضرت آدم از پروردگار خویش دریافت کرد و با آن کلمات توبه کرد، پرسیدم. فرمود: «از خدا خواست که به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) توبه اش را بپذیرد. خداوند نیز پذیرفت.»(۲۵)

۱۲. صالح درگاه الهی

قرآن کسانی را که فرمان بردار خدا و رسول وی اند، به هم نشینی با آنانی وعده می دهد که از نعمت های بی پایان و ابدی الهی بهره مندند. (۲۶) انس بن مالک می گوید: یک روز صبح، پس از آنکه نماز صبح را با پیامبر(ص) به جای آوردیم، به آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله! آیا این سخن خدای را برایمان تفسیر می کنی که می فرماید: «و کسی که خدا و پیامبر(ص) را اطاعت کند، (در روز رستاخیز) هم نشین کسانی خواهد بود که خدا، نعمت خود را بر آنان تمام کرده، از پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان، و آنها رفیقان خوبی اند.»(۲۷) فرمود: مقصود از «پیامبران» منم. منظور از «صدیقان» برادرم علی (ع) است. مقصود از «شهدا» عمویم حمزه است و مقصود از «صالحان» نیز دخترم فاطمه(ع) و دو فرزندش (حسن و حسین(ع)) اند. (۲۸)

 ۱۳. مقرب الهی و ناظر اعمال نیکان

 خدای متعال در کتاب آسمانی خویش هنگام خبردادن از مواهب عظیم و نعمت های روح پرور بهشت برای نیکوکاران می فرماید: «نامه اعمال ابرار و نیکان در علیین است و تو چه می دانی که علیین چیست!؟ نامه ای است رقم خورده و سرنوشتی است قطعی که مقربان(خاصان و برگزیدگان درگاه الهی) شاهد آن اند.»(۲۹) امام باقر(ع) در تفسیر این کلام الهی می فرماید: منظور از آن «مقربان» پیامبرخدا(ص)، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) است. (۳۰) بنابراین فاطمه (ع) یکی از مقربان و خاصان درگاه الهی است و شاهد و ناظر بر نامه اعمال نیکان در روز رستاخیز خواهد بود.

 ۱۴. فاطمه(ع)، مبرا از هر ناپاکی

 آیه تطهیر در خانه ام سلمه بر پیامبر(ص) فرستاده شد: «خداوند می خواهد که پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد» (۳۱). علت نزول آن نیز چنین است که پیامبر(ص) خدا امیرمؤمنان علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین(ع) را فراخواند. عبایی را روی آنها کشید و وقتی هر پنج نفر زیر عبا قرار گرفتند، فرمود: «بار خدایا! اینان اهل بیت من اند. پس آلودگی و ناپاکی را از ایشان دور ساز و پاک و پاکیزه بگردانشان».(۳۲)

زمخشری می نویسد: رسول خدا(ص) عبای پشمینه سیاه رنگی بر دوش داشت. وقتی امام حسن(ع) به محضرش شرفیاب شد، پیامبر(ص) وی را به زیر عبای خود فراخواند. پس از مدتی امام حسین (ع) آمد، او را نیز بدانجا فراخواند. پس از وی فاطمه(ع) و سپس امیرمؤمنان (ع) آمد و به زیر عبای رسول الله (ص) رفتند. پس از آن، پیامبر(ص) فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت...»(۳۳)

 ابوسعید خدری تصریح می کند: این آیه در شأن پیامبر(ص) خدا، علی، فاطمه، امام حسن و امام حسین (ع) نازل شده است. (۳۴) ام سلمه نیز بدین مطلب تصریح دارد. (۳۵) ابن حجر هیثمی نیز اذعان می کند که اکثر مفسران بر این عقیده اند که آیه تطهیر در شأن علی، فاطمه و حسن و حسین (ع) نازل شده است. (۳۶)

 ۱۵. فاطمه(ع)، بهترین الگو

 خداوند به پیامبر(ص) خویش می فرماید: «خانواده ات را به نماز فرمان بده و بر آن پایدار باش.»(۳۷) در این زمینه می نویسند: از زمانی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) خدا پیوسته، هنگام نماز، بر در خانه علی و فاطمه(ع) حاضر می شد و می فرمود: «خداوند، شما را رحمت کند؛ هنگام نماز است. به درستی جز این نیست که خداوند می خواهد پلیدی و ناپاکی را از شما اهل بیت دور کند. (۳۸)»(۳۹). پیامبرخدا (ص) با عبارات «خداوند می خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند»، به همگان فهماند که آیه تطهیر، در شأن اهل بیت است و علت دعوت به نماز، بی تفاوتی علی و فاطمه (ع) به عبادت نیست، بلکه از باب الگودهی به مسلمانان است و آن دو بزرگوار، مبرا از هر قصور و تقصیری در اجرای دستورهای الهی اند. برخی از اصحاب در این رابطه نقل می کنند: پیامبر(ص) نه ماه پی در پی این کار را انجام داد. (۴۰)

 ۱۶. پاداش بیکران برای فاطمه(ع)

 صادق آل محمد(ع) نقل می کند: رسول خدا(ص) وارد خانه فاطمه(ع) شد؛ در حالی که فاطمه لباس خشنی از پشم شتر بر تن داشت، با یک دست، آسیاب می کرد و با دست دیگر، کودکش را شیر می داد. با مشاهده این وضعیت، اشک از چشمان پیامبر(ص) سرازیر شد. فرمود: «دخترم! تلخی دنیا را در برابر شیرینی آخرت تحمل کن؛ زیرا خداوند این آیه را بر من نازل کرده است: به زودی پروردگارت آن قدر به تو عطا خواهد کرد که خشنود شوی(۴۱).»(۴۲)

 ۱۷. سربلند از امتحان الهی

 عبدالله بن مسعود در تفسیر این آیه که می فرماید: «امروز آنها را به سبب صبر و استقامتشان پاداش بخشیدم؛ آنها پیروز و رستگارند» (۴۳)، می گوید: یعنی امروز به سبب اینکه علی بن ابی طالب، فاطمه، حسن و حسین(ع) بر طاعت، گرسنگی، فقر، و امتحانات الهی در دنیا صبر پیشه کردند، بهشت را بدانان پاداش دادم و به درستی که آنها رستگار و سربلند از حساب و کتاب الهی هستند. (۴۴)

 ۱۸. اسوه ایثار و اخلاص

 امام حسن و امام حسین(ع) در خردسالی بیمار شدند. رسول الله(ع) همراه جمعی از یاران خویش به عیادت آنها آمدند. سپس به علی(ع) فرمودند: ای اباالحسن! خوب است برای شفای دو فرزند خویش، نذری کنی. از این رو، علی(ع)، فاطمه(ع) و فضه خادمه، هر سه نذر کردند که در صورت شفای این دو کودک، سه روز «روزه» بگیرند... در پایان داستان ایثار و فداکاری اهل بیت (ع) آمده است که فرشته وحی الهی نازل شد و فرمود: ای محمد! خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت می گوید. سپس، سوره «هل اتی» را بر او خواند. (۴۵) خداوند در این سوره، سه صفت آشکار و برجسته این خانواده را- که فاطمه(ع) نیز یکی از آنان است- متذکر می شود که عبارت است از :۱. وفای به نذر: «به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر و عذابش گسترده است، بیمناک اند» (۴۶)؛  ۲. ایثار: «و غذای خود را با اینکه به آن علاقه و نیاز دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند»؛ (۴۷) ۳. اخلاص: «ما، شما را فقط به خاطر خدا اطعام می کنیم و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم».(۴۸)

 ۱۹. برترین زن مسلمان

 هنگامی که پیامبر(ص) با مسیحیان نجران درباره مسیحیت و نفی الوهیت حضرت عیسی(ع) گفتگو می کرد و آنان با وجود استدلال آن حضرت، سخن او را نپذیرفتند، خداوند به پیامبر(ص) خویش دستور داد با آنها «مباهله» کند. آن حضرت در حالی که برای مباهله حضور یافت که حسین(ع) را در آغوش داشت و دست حسن(ع) را گرفته بود و فاطمه (ع) پشت سرش می آمد و علی هم پشت سر فاطمه(ع) قرار گرفته بود. پیامبر(ص) به اهل بیت خود فرمود: «وقتی دعا کردم، آمین بگویید» اما اسقف نجران با دیدن آن چهره های پرجاذبه الهی گفت: اگر آنان از خدا بخواهند کوه را از جایش برکند، می کند، مباهله نکنید که هلاک می شویم و بر روی زمین یک نصرانی تا روز قیامت باقی نمی ماند. بنابراین، آنان مباهله نکردند و خواستند بر دین خود باقی بمانند و در نهایت، با آن حضرت توافق کردند که جزیه بپردازند. (۴۹)

 این واقعه زمانی بود که خداوند فرمود: «هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز هم) کسانی با تو به محاجه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا بر دروغگویان قرار دهیم.»(۵۰) ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید: منظور پیامبر(ص) از فرزندان ما، حسن و حسین، مقصود از زنان ما، فاطمه و منظور از نفوس ما، شخص پیامبر(ص) و علی است. (۵۱) ابوسعید خدری نیز می گوید: زمانی که این آیه نازل شد، رسول الله، علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را فراخواند و فرمود: «بارخدایا! اینها اهل من اند.»(۵۲) درواقع، تعبیر «ابنائنا» و «نسائنا» و «انفسنا» درباره این چهار معصوم، بیانگر برتری و فضیلت آنان بر سایرین است؛ زیرا پیامبر(ص) از میان همگان، فقط آن چهار نفر را برگزید.

 ۲۰. محبت کوثر، مزد رسالت

 خداوند خطاب به پیامبر(ص) خویش می فرماید: «بگو هیچ پاداشی از شما (بر رسالتم) درخواست نمی کنم، جز دوست داشتن نزدیکان را» (۵۳). این آیه، مودت و محبت نسبت به نزدیکان پیامبر(ص) را به عنوان اجر و مزد رسالت پیغمبر(ص) معرفی می کند و آن را از امت مسلمان می خواهد. ابن عباس روایت می کند: وقتی این آیه نازل شد، به پیامبر(ص) عرض کردند: «یا رسول الله! آنانی که محبت و مودت آنها بر ما واجب شده است، چه کسانی اند؟» فرمود: «علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)»(۵۴).


پی نوشت ها:

 ۱. «فی بیوت اذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال...»نور/۳۶ و ۳۷.

 ۲. الکشف و البیان(تفسیر ثعلبی)، تحقیق: ابومحمد ابن عاشور، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۲۲ق، ج۷، ص ۱۰۷.

 ۳. «مثل نوره کمشکاة فیها مصباحٌ...»نور/۳۵.

 ۴. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ابن مغازلی، بیروت، دارالاضواء، چ۳، ۱۴۲۴ق، ص ۲۶۳، ح۳۶۱.

 ۵. «کانها کوکبٌ درّی».نور/۳۵.

 ۶. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۶۳، ح ۳۶۱.

 ۷. «إنها لاحدی الکبر نذیراً للبشر».مدثر/ ۳۵ و ۳۶.

 ۸. تفسیر نورالثقلین، عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، تحقیق: سید هاشم رسولی محلاتی، قم، مؤسسه اسماعیلیان، چ۴، ۱۴۱۲ق، ص ۴۵۸، ح۲۲.

 ۹. همان.

 ۱۰. «مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان». الرحمن/ ۱۹ و ۲۰.

 ۱۱. ینابیع الموده، سلیمان قندوزی، تحقیق: علاء الدین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ۱، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص ۱۳۹.

 ۱۲. الکشف و البیان، ج۹، ص ۱۸۲.

 ۱۳. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۷۷، ح۳۹۰.

 ۱۴. «مشرکان مکه، پیامبر(ص) را پس از وفات پسرانش از روی طعنه «ابتر» صدا می زدند؛ چون فرزند پسری نداشت.»

 ۱۵. «انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وانحر ان شانئک هو الابتر».کوثر/۱-۳.

 ۱۶. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۵ق، ج۱۰، ص ۴۵۸-۴۶۰.

 ۱۷. برگزیده تفسیر نمونه، احمد علی بابایی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۶، ۱۳۷۹ش، ج۵، ص ۵۹۹-۵۶۰.

 ۱۸. «الم تر کیف ضرب الله مثلاً کلمة طیبه کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء». ابراهیم/ ۲۴.

 ۱۹. شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، تحقیق: محمد باقر محمودی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چ۱، ۱۳۹۳ق، ج۱، ص ۳۱۱.

 ۲۰. «انا انزلناه فی لیله القدر».قدر/۱.

 ۲۱. تفسیر فرات کوفی، تحقیق: محمد الکاظم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۶ق، ص ۵۸۱ و ۵۸۲، رقم ۷۴۷؛ بحارالانوار، تحقیق: محمود دریاب، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چ۱، ۱۴۲۱ق، ج۱۸، ص ۵۲.

 ۲۲. شواهد التنزیل، ج۱، ص ۵۸، ح ۸۹.

 ۲۳. التفسیر للعیاشی، تحقیق: قسم الدراسات الاسلامیه مؤسسه البعثه؛ قم، بنیاد بعثت، چ۱، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص ۱۵۹، رقم ۲۱۲/ ۱۱۱.

 ۲۴. «فتلقی ادم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم» بقره/۳۷.

 ۲۵. ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۱۲؛ الطرائف، سید بن طاووس، قم، نشر خیام، چ ۱۳۷۱ق، ص ۱۱۲، ح ۱۶۶؛ الدرالمنثور، جلال الدین سیوطی، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص ۱۹.

 ۲۶. «و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا». نساء/۶۹.

 ۲۷. همان.

 ۲۸. بحارالانوار، ج۱۰، ص ۳۶۱.

 ۲۹. «ان کتاب الابرار لفی علییین و ما ادریک ما علییون کتاب مرقوم یشهده المقربون». مطففین/۱۸-۲۱.

 ۳۰. بحارالانوار، ج۱۰، ص ۳۶۱.

 ۳۱.احزاب/ ۳۳.

 ۳۲. ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۲۵.

 ۳۳. الکشاف، تحقیق: عبدالرزاق المهدی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۲، ۱۴۲۱ق، ج۱، ص ۳۹۶.

 ۳۴. الکشف و البیان، ج۸، ص ۴۲؛ ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۲۷؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص ۲۵، ح ۶۶۱؛ ذخائر العقبی، مکتبه القدسی، ۱۳۵۶ق، ص ۲۴؛ فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد جوینی، تحقیق: محمدباقر محمودی، بیروت، مؤسسه المحمودی للطباعه و النشر، چ۱، ۱۴۰۰ق، ج۲، ص ۱۰، ح۳۵۶؛ جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، محمد بن جریر طبری، تحقیق: صدقی جمیل العطار، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق، ج۲۲، ص ۹، ح ۲۱۷۲۷.

 ۳۵. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۵۴، حدیث ۳۴۵؛ الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، چ۱، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص ۲۶۵؛ اسد الغابه، بیروت، دارالفکر، چ۱، ۱۴۱۹ق، ج۶، ص ۲۲۵.

 ۳۶. الصواعق المحرقه، تحقیق، عبدالوهاب عبداللطیف، مکتبة القاهره، چ۲، ۱۳۸۵ق، ص ۱۴۳.

 ۳۷. «وامر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها». طه/۱۳۲.

 ۳۸. «الصلاة رحمکم الله «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت».

 ۳۹. شواهد التنزیل، ج۱، ص ۳۸۱، ح ۵۲۶.

 ۴۰. الکشف و البیان، ج۸، ص ۴۲.

 ۴۱. «و لسوف یعطیک ربک فترضی». ضحی/۵.

 ۴۲. مجمع البیان، ج۱۰، ص ۳۸۲؛ الکشف و البیان، ج۱۰، ص ۲۲۵؛ موفق؛ مقتل الحسین خوارزمی، ابن احمد مکی، تحقیق: محمد سماوی، قم، انوارالهدی، چ۱، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص ۱۰۵، ح۳۴.

 ۴۳. «انی جزیتهم الیوم بما صبروا انهم هم الفائزون».مؤمنون/ ۱۱۱.

 ۴۴. شواهد التنزیل، ج۱، ص ۴۰۸، ح ۶۶۵.

 ۴۵. الکشاف، ج۴، ص ۶۷۰ و ۶۷۱؛ التفسیر للعیاشی، ج۳، ص ۱۶۳-۱۶۵؛ الکشف و البیان، ج۱۰، ص ۹۹-۱۰۱؛ مجمع البیان، ج۱۰، ص ۲۰۹ و ۲۱۰؛ شواهد التنزیل، ج۲، ص ۳۰۰-۳۰۲، ح ۱۰۴۲؛ تذکرة الخواص، ابن جوزی، بیروت، مؤسسه اهل البیت، ۱۴۰۱ق، ص ۲۸۱-۲۸۳؛ ینابیع الموده، ج۱، ص ۱۰۸ و ۱۰۹.

 ۴۶. «یوفون بالنذر و یخافون یوماً کان شره مستطیراً».انسان/ ۷.

 ۴۷. «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا». انسان/ ۸.

 ۴۸. «انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا». انسان/ ۹.

 ۴۹. ر. ک: الکشاف، ج۱، ص ۳۹۶ و ۳۹۷؛ الکشف و البیان، ج۳، ص ۸۵ و ۸۶.

 ۵۰. «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین». آل عمران/۶۱.

 ۵۱. مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۶۴، ح ۳۶۲؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص ۱۴۲، ح ۱۹۴.

 ۵۲. «اللهم هؤلاء اهلی»، ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله طبری، ص ۲۵.

 ۵۳. «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی». شوری/ ۲۳.

 ۵۴. ینابیع المودة، ج۱، ص ۱۲۴؛ الطرائف، ص ۱۱۲، ح ۱۶۷؛ الکشف و البیان، ج۸، ص ۳۱۰؛ مجمع البیان، ج۹، ص ۴۸؛ مناقب الامام علی بن ابی طالب، ص ۲۵۸، ح ۳۵۲؛ فرائد السمطین، ج۲، ص ۱۳، ح ۳۵۹؛ بحارالانوار، ج۱۰، ص ۱۹۶.

 نویسنده:مرتضی حسینی شاه ترابی منبع: نشریه فرهنگ کوثر، شماره ۷۷

منبع:قرارگاه فرهنگی هدنا