خاطره ای از شهیدسیّد جعفر منصوری به قلم برادرش سیّد جلال

  خاطره ای از شهیدسیّد جعفر منصوری  به قلم برادرش سیّد جلال

شهید سیّدمنصور منصوری (سیّد جعفر) در قالب نیروی داوطلب بسیجی ویژه در سال 1360 وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رضوانشهر شد.  پس از چندی به همراه شهید ولی پور باقری و شهید جعفر نجف زاده به  پایگاه کوهستانی سپاه پاسداران   واقع در روستای ییلاقی- اَردِه -  رضوانشهر که برای  مقابله با گروهک تروریستی منافقین ایجاد و سازماندهی شده بود پیوست و در اواخر سال 1361 به عضویت رسمی سپاه درآمد.

من در سال 1361 در حالی که دانش آموز مقطع سوم راهنمایی بودم و کمتر از 15 سال  داشتم  در لبیک به فرمان حضرت امام رحمه الله علیه ، برای دفاع از میهن اسلامی پس از طی یک دوره فشرده آموزش نظامی در پادگان شهید مدنی منجیل  به منطقه عملیاتی مریوان واقع در غرب کشور اعزام شدم ، در نیمه اول سال 1362 و پس از پایان غائله گروهک منافقین در مناطق غرب و شرق استان گیلان ،   نیروهای داوطلب رزمنده به ویژه اعضای رسمی سپاه پاسداران که نقش بسزایی در سرکوب جریان مسلحانه نفاق در خطّه ی شمال داشتند به مناطق عملیاتی جنوب و غرب کشور اعزام  و شهیدسیّد جعفر منصوری در این بین به صورت دواطلبانه ابتداء به ل25 کربلا اختصاص و پس از مدّت کوتاهی  به لشگر 8 نجف اشرف اصفهان منتقل و اینجانب نیز مجدد راهی گردان رزمی ام در لشگر 25 کربلا شدم ، در آن زمان مقر هر دو لشکر در استان خوزستان و حوالی شهر شوشتر بود و ما تقریباً به هم نزدیک بودیم و هر چند وقت یکبار همدیگر را می دیدیم.

 

چهار ویژگی شهید احمدی روشن از زبان پدرش

چهار ویژگی شهید احمدی روشن از زبان پدرش:

اولین ویژگی ؛    احترام وافر ایشان به پدر و مادر بود

 عزیزان فکر نکنیم که حالا فرض کنیم ما دانشگاه رفتیم مدرک لیسانس ، فوق لیسانس و دکترا داریم و نهایتاً یک شغل خوب و دندان گیری در این دنیای فانی و گذرا بدست آوردیم دیگه احتیاجی به  دعای پدر و مادر نداریم  خداوند در جای جای قرآن فرموده به پدر و مادرتان احسان کنید پر و بال محبت را زیر دست و پای آنها پهن کنید به آنها حق اف گفتن ندارید این دستور اکید قرآن  مجید است.

می خواهم عرض کنم مصداق بارز این آیات در باره نیکی به پدر و مادر برای ما مصطفی بود ایشان معاون بازرگانی سایت هسته ای نطنز بودند  یعنی به ظاهر یه شغل مهم داشت اما هیچ وقت بخاطر این شغلش در احترام به پدر مادر کوتاهی نمی کرد.

پدر و مادر شب نیمه شب بلند می شوند و یاد محبت های فرزندشون  می افتند و دست به آسمان بلند می کنند و در حق فرزندشون دعا می کنند . این رو فراموش نکنید این اتفاق برای ما افتاد و در بیست و چهار ساعت این بچه  را یاد می کردیم و برایش دعا می کردیم یکی از دعاهای من این بود که خدایا مقام و مرتبه ای به این بچه بده که خیلی ها به حالش غبطه بخورند.به خدایی که من و شما را آفریده همین طور هم شد بارها و بارها کسانی مراجعه می کردند و می گفتند ما به مصطفی تو غبطه می خوریم.

دومین ویژگی ؛ یک سرباز خوب بود برای مردم ایران اسلامی

اگر یادتان باشد یه موقعه ای متاسفانه غنی سازی اورانیوم در ایران اسلامی متوقف شد آن آثار یأس و نا امید ی را در چهره مصطفی می دیدم و واقعیت برایش سنگین بود که در سایت هسته ای نطنز ادامه خدمت داشته باشه قصدش این بود که آنجا رو ترک کنه بعد اینکه من جویا شدم گفت بابا متأسفانه سایت هسته ای رو مهر و موم کردند و تلویزیون های مدار بسته تعبیه کردند و ما از حتّی نمی توانیم  از جلوی سایت رد بشویم . آنها سر ما کلاه گذاشتند متأسفانه  دولت وقت زیرباری رفت که باعث تاسف در آن موقع قبول کردند اورانیوم غنی نشده بدند و سه و نیم درصد اورانیوم غنی شده بگیرند. اما دیدیم که آن توافق سعد آباد را که نوشتند به آن عمل نکردند حتّی یک درصد اورانیوم غنی شده به ما ندادند از پنج هزار دستگاه سانتریفیوژ که ما دراختیار داشتیم مسئولین تقاضا کردند که آقای جک استراو شما پنج تا دستگاه در اختیار این جوانهای ما بگذارید که طرز کار با آن را یاد بگبرند گفتند نمی شه به فرمایش رهبر معظم انقلاب که اخیراً فرمودند ؛ چهار تا سه تا  دو تا دستگاه  گفتند نمیشه ! به مصطفی سفارش کردم باش  که خداوند تبارک و تعالی چاره ساز و گره گشاست. تا این که در زمان دولت نهم و دههم  و با پیگیری رهبر معظم انقلاب که فرمودند  این قفلها رو بشکنید و شروع به کار کنید . بچه های ما شما این کارو کردند .

با تأکید رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) و پیگیری مردم  سایت هسته ی شروع به کار کرد.  بچه ها 12 شبانه روز پشت دستگاه شبانه روز کار می کردند تا جایی که پشت دستگا هها خوابشون می برد. و این 12 شبانه روز ادامه داشت تا به لطف خداوند تبارک آن غنی سازی سه و نیم درصد پنج درصد و بیست درصد انجام شد. و ما در مقابل استکبار جهانی قد علم کردیم.

آقای جان کری می گوید ما چندین سال قبل به حرف مردم ایران گوش ندادیم آن موقع  اورانیوم غنی شده سه و نیم درصد از ما می خواستند که ما به آنها ندادیم به آنها خیانت کردیم یعنی استکبار جهانی یکبار خنجرش  رو به ما زد که هنوز دردش و آثارش برای ما هست. و حالا اگر به حرف مردم ایران گوش ندیم در آینده آنها به حرف ما گوش نخواهند داد آن به چه دلیله آیا با ما قرابت دارند آیا با ما دوست شدند آیا می خواهند ما پیشرفت کنیم ،  به نظرم استکبار جهانی به این دلایلی که عرض خواهم کرد بر ما مسلط نشد:

1-لطف خداوند تبارک وتعالی که ما در مقابل استکبار جهانی سنلقی فی قلوب الذین کفرو الرعب  خداوند  رعب و وحشت در دل استکبار جهاتی انداخت

2- پشتیبانی ملّت بزرگوار ایران اسلامی .

3- انرژی هسته ای دست ما را در مقابل آنها باز گذاشته و اجازه نمی دهد که دشمن این خاک ریزها را فتح کند.

ما از این ملّت  و این دولت و مردم هیچ چیزی بدهکار نیستیم اگر موقعیت پیش بیاد که این انقلاب به خون نیاز داشته و در راه رهبر معظم انقلاب(مدظله العالی)  و آن افکار صاف و پاک  ایشان  خون احتیاج داشته باشه خونم ناقابلم را تقدیم می کنم . هیچ ابایی ندارم فقط یک توقع دارم ما دارو ندار مون  مصطفی بود و بقیه خانواده شهداء  هم به همین نحو،  یعنی فقط همین یه پسر رو داشتم در راه خدا و در راه این مردم و این انقلاب و این کشور و اسلام دو دسته تقدیم کردیم و عرض کردیم الهم و تقبل منا فی هذا القلیل دیگه از این بیشتر نداشتیم.

عرض کردم که این بچه و بقیه بچه ها یه دشواری خاص و مضاعفی را متحمل شدند تا انرژی هسته ای به این حد رسید و دست مسئولین ما در مقابل استکبار جهانی و پنج به علاوه یک باز کرد. این صنعت الان به عنوان یک ودیعه و امانت  و میراث از طرف شهدای هسته ای است که آن زحمات را متحمل شدند که جهاد گونه  کار کردند خونشان را در این راه دادند و جانشان را دو دستی تقدیم درگاه الهی کردند که این صنعت به نتیجه برسد این صنعت به عنوان یک امانت  نزد مسئولین گذاشته شده است نباید  به اینها خیانت بشود. نیابد دودستی تقدیم امثال آقای جک استراو و استکبار جهانی کنند . امیدوارم این عقب نشینی هایی که شده این اجر ها را ضایع ننماید .  کار به جایی نرسد که خدایی ناکرده  برای استکبار جهانی توقع ایجاد کند، به قول فرمایش امام راحل  رضوان الله تعالی علیه  که فرمود استکبار جهانی مانند سگ هاری است اگر در مقابلش عقب نشینی کردید پاچه تونو می گیره اگر جلویش ایستادید فرار می کنه . ما تا الان چند قدم در مقابل استکبار جهانی عقب نشینی کردیم . به خاطر اینکه این مردم یک مقدار مشکلات شون حل بشود. امیدواریم که این توقع ایجاد نکند برای استکبار جهانی  که در آینده از مواضع اسلامی و انسانی خودمان عقب نشینی کنیم .یعنی اینکه حالاکه شما قبول کردید 20% غنی شده را اکسید کنید و مانند آبی به رودخانه بریزید باید این موشکهایی را که درست کردید و یک تهدید برای رژیم کثیف صهیونیستی ایجاد کرده اینها رو برچینید .دست از حمایت حزب الله هم بردارید. مردم سوریه را هم به حال خودشان وابگذارید.پس امیدواریم که اینگونه نشود.

سومین ویژگی ؛  مصطفی یک ولایت مدار سفت و سخت بود

وقتی رهبر معظم انقلاب دستور فرمودند که این مهر و موم ها را بکنید و بریزید زمین و مجدداً شروع به کار کنید ، مصطفی  اینطوری نبود که حالا بیاد چفیه به گردن بندازه و عکس حضرت آقا رو توی موبایلش بندازه و اینجوری تظاهر کنه  البتّه این حمل بر بی ادبی بنده نشود منظورم این نیست که این کارها بده ولی ایشون در عمل ثابت کرد که ولایت مداراست . وقتی که دستور آمد مهر و مومها را بکنید و به زمین بریزید در واقعیت این اتفاق افتاد و شبانه روز برای انجام فرمایشات آقا تلاش کرد. به لطف خداوند این صنعت به حق خودش رسید. در اون جریان 9 دی مصطفی کسی بود که حتّی یک لحظه وقتش را تلف نمی کرد .ولی در آن روز علاوه بر این که خودش همراه خانواده اش در راهپیمایی شرکت کرد به ما تأکید کرد که به طرفداری از ولایت حضرت آقا شرکت کنیم .

چهارمین ویژگی ؛  یک بنده ی خوب برای خدا بود

هرکاری که انجام می داد برای رضایت حق تعالی بود. مصطفی تا قبل از شهادتش آن ویژگی ها و ابعاد خوبش برای من و مادرش  و همسرش به عنوان محرم اسرارش شناخته نشده بود . حضرت آقا در این مورد فرمودند: که شهداء  و مخصوصاً شهید شما مانند یه شیشه عطرند که وقتی درش باز شود عطرش قابل کنترل نیست ، همه جا پخش می شود....

وقتی مصطفی دانشجوی دانشگاه صنعتی شریف بود از یک سری چیزها مثل شکر و . . . سوخت موشک درست می کنه  . این سوخت را در حیاط دانشگاه مورد آزمایش قرار می دهند بعد از او سئوال می کنند که جریان این آزمایش چیست ؟ می گوید مردم فلسطین از اینکه نمی توانند سوخت موشک  از بیرون وارد  کنند چون در حصر رژیم صهیونیستی هستند باید از یک سری چیزهای که در اختیارشون هست استفاده نمایند و باید به آنها آموزش بدهیم تا سوخت موشک تهیه کنند. و در واقعیت هم همین طور شد مردم فلسطین سوخت موشک تهیه کردند و بر  سر رژیم صهیونیستی زدند. و خداوند هم اینچنین او را شناساند. . . .

بر گرفته از متن سخنرانی پدر شهید احمدی روشن در مراسم یادواره شهدای ولی آباد شهرستان بندرانزلی در مورخه 03/11/1392 ( مسجد امام حسین علیه السلام)